سّر خدا روح قرآن فرزند پیغمبرم من
مرآت حُسن الهی ثارالله اکبرم من
با روی از خون نگارم مرآت پروردگارم
با پیکر بی سر خود بر پیکر دین سرم من
شویندۀ سیّآتم تا حشر فلک نجاتم
هم موج هم خشم طوفان هم فلک هم لنگرم من
روشنگران زمان را روشنگر از روی خونین
آزادگان جهان را فرمانده و رهبرم من
شویندۀ لوح عصیان مصباح راه هدایت
کوبندۀ ظلم و ظالم مظلوم را یاوری من
اسرار حق در درونم اسلام مرهون خونم
با چهرۀ لاله گونم توحید را محورم من
در موج خونم امامت در زیر تیغم کرامت
بر نوک نی تا قیامت خورشید روشنگرم من
بر مصطفی نورعینم خون خدایم حسینم
پروردۀ دست زهرا فرزند این مادرم من
مرآت الله و نورم وجه الهی در تنورم
گه بر سر دوش احمد گه روی خاکسترم من
گه گوهر بحر خونم گه میوۀ نخل خشکم
گه آفتاب سر نی گه ماه طشت زرم من
در قلزم خون هماره با پیکر پاره پاره
با خیل ظالم ستیزان همگام و همسنگرم من
در بین هفتاد یارم سرباز شش ماهه دارم
پیش خدا سرخ رو از خون علی اصغرم من
باشد خدا خونبهایم آخر، قتیل خدایم
آری خداوند دل ها تا دامن محشرم من
هم سورۀ کهف بر لب هم آیۀ خون به چهره
هم از گلوی بریده همصحبت خواهرم من
(میثم) ثناگستری کن در وصف ما شاعری کن
فردای محشر شفیعت در محضر داورم من
