امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
تو کیستی که دل عالمی بود وطنت

 

 

تو کیستی که دل عالمی بود وطنت

سلام روح به آیات مصحف بدنت

طواف قافلۀ دل به دور قتلگهت

شرار آتش جان ها چراغ انجمنت

سلام بر تو که با خون خویش کردی غسل

سلام بر تو که گردید بوریا کفنت

تو را به پیرهن پاره پاره حاجت نیست

که یوسف دلی و قلب ماست پیرهنت

تو باغبان بقائی و می دمد تا حشر

به جای گل جگر پاره پاره از چمنت

روا نبود که هنگام خواندن قرآن

سرت به نی بود و خون بریزد از دهنت

تو بر نصیحت مردم گشوده بودی لب

چرا شکسته شد از سنگ، گوهر سخنت

نماز، محو وضوی نماز عشق تو بود

که شد زخون جبین، سرخ باغ یاسمنت

فدای خون گلوی تو ای خدا را خون

که خونبهاست خداوندگار ذوالمننت

شرار نالۀ (میثم) زآسمان گذرد

چو یاد آورد از لاله های نسترنت