امروز شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
وصف تو شنیدم دریغا نشنیدیم

 

 

وصف تو شنیدم دریغا نشنیدیم

رخسار تو دیدیم ولی حیف ندیدیم

خال لب تو دانه ما بود و صد افسوس

کاندر طلب دانه بهر دام پریدیم

صد بار شده غافل و عهد تو شکستیم

یک مرتبه انگشت به دندان نگزیدیم

روی تو گل انداخت زشرم گنه ما

ما از گل روی تو خجالت نکشیدیم

رفتیم و دویدیم همه عمر و نگفتیم

دنبال که رفتیم به سوی که دویدیم

تو سینه صد چاک زما خواستی و ما

حتی زفراق تو گریبان ندریدیم

تو هم چو شبان در پی ما روی نهادی

ما چون رمه از دامن لطف تو رمیدیم

بودیم مقیم سر کوی تو و صد حیف

یک عمر دویدیم و به کویت نرسیدیم

چشم تو ندیدیم  ولی چشم نبستم

دل از تو شکستیم ولی دل نبریدیم

عالم همه جا بود محیط کرم تو

افسوس که ما قطره ای از آن نچشیدیم

بودیم سرافراز به مهر تو هماره

هر چند زبار گنه خویش خمیدیم

«میثم» همه جا شاخه طوبی ببر ماست

ما بی خردان میوه از این شاخه نچیدیم