امروز شنبه ، ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
اربعین سیدالشهدا

عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی ای ساربان! ای ساربان! محمل نگهدار باز آوای جرس بر جگرم آتش زد دوبیتی هامظهر صبر خدای حی داور زینبم! ای شهیدان شمع روشن، عود در مجمر کنید بی تو دلم، بسمل بی‌بال بود من جابر پیر توام، ای دوست نگاهی اختر من! هلال من! ماه من فاتح شامم و بازآمدم از شام، حسین خون دل، اشک دیده آوردمبر پای گل از خار ستم آبله پیداستمرگ من بود دمی کز تو جدایم کردندامید دل! دل سوزان برایت آوردمز جا برخیز مادر! شور محشر را بپرس از منباز بهشت کربلا عرصۀ محشر آمدهایّام اربعین تو یا صبح محشر استیا اخا دستی برون از خاک کنکربلا بر تن تو جان آمدعزیز فاطمه برخیز بهر استقبالباز سراپا چو شمع سوخته ی محفلمای مزارت کعبه ی جان یا حبیبی یا حسین اگر چه با اسارت، کوچ از این دشت بلا کردمجرس آرد خبر از قافلـۀ شـام و حجازیک اربعین فراق و غـم و غصه و ملالای همسفر ای همنفس ای روح امیدمیک اربعین فراق و غم و غصه و ملالبهار گل به جراحات پیکرت پیدست